نازنین زهرا جوووونمنازنین زهرا جوووونم، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
عاشقانه های منوهمسریعاشقانه های منوهمسری، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
مامان مینامامان مینا، تا این لحظه: 31 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 36 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
وبلاگ جون ماوبلاگ جون ما، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

نازنین زهرا هستی مامان و بابا

ماااااااااااااا تررررررررررررررررکیم

♥️ ترکم ♥️ ما ترک ها: اعصاب:نداریم  لجباز:بله هستیم غرور:داریم تا دلت بخواد تو غیرتی بودن :همتا نداریم رو راست:درست مثل یه اتوبان تو دل کویر اعتماد به نفس:زییااااااااد.... سرسخت:وحشتناک خونگرم:شدیدا مهربون:بسیار زیبا:اوووووووووووف به ترک بودنمان افتخار میکنیم بععععععععله......  ما جدمان بابک خرمدین، سردارمان ستارخان،سالارمان باقرخان  ( کپی واسه ترک ها اجباااااااااری) -------------------------------------------------------- يه روز يه تركه .. یه روز یه ترکه باعث ميشه ورزش ايران و آسيارو به اسم اون بشناسن: علی دایی! یه روز یه ترکه نابغه والی...
9 شهريور 1394

اولین قدمات مبارک باشه عزیز دلم

سلام دختر گلم خوبی عزیزم.ببخشید دیر شد بیام خبر بدم.دختر گلم در تاریخ 1394/06/03 روز سه شنبه  ساعت حدودای یازده قبل از ظهر دختر گلم در حین بازی کردن با استخر توپش بود که توپش افتاد بیرون و راه افتادی دنبال توپت و شوت میزدی منم انقد ذوق زده شده بودم که نگو.ونتونستم از دخملم عکس بگیرم.دختر گلم راه رفتنت مبارک باااااااشه. خداااااااااااجونم شکرت. انشالله با این قدمات تو راه حضرت زهرا قدم بگذاری وحضرت زهرا پشت و پناهت باشه. دختر گلم در  یک سال یک ماه چهار روزگی شروع به راه رفتن کرد قربونش برم. راستی هنو راه نرفته داری میدوی ههههه . حالا از خودم بگم که از دیروز بدجوری مریض شدم و دیروز خونه مامان جون اینا ...
9 شهريور 1394

نی نی وبلاگ در تلگرام

سلام دوستان عزیز.یه خبر فوری:ماتو تلگرام یه یه گروه ایجاد کردیم با نام دوستان وبلاگی که میخوایم اونجا راحتتر باهم گپ بزنیم. اون دسته از دوستانی که مایل به عضویت در گروه هستند میتونند شمارشونو برام تو خصوصی بزارنتا اد شون کنم. ومطمین باشند که شماره هاشون امانت هست و هیچ گونه سو استفاده ای نخواهد شد. اونایی که منو میشناسن این خوب میدونن که من خودم آدم خیلی مقیدی هستم. به هر حال انتخاب با خود دوستان است.که یه گروه گرم و صمیمی تر از اینجا اونجاهم برقرار باشهومرسی که همکاری میکنید.  ویه خبر دیگه که باید به اطلاع همه برسونم به شرح تصویر:            ...
6 شهريور 1394

یک سال و یک ماه و یک روزگیت مبارک عزیزم.

سلام دخمل گل ماما ن یک سال و یک ماه ویک روزگیت مبارک عزیز دلم.ماشالله خیلی شیطنت میکنی.این روزا هم که حسابی بهم وابسته شدی هر جا که میخوام برم دنبالم میای و از بغلم پایین نمیای.و وقتی هم که سوار کالسکه هستی وقتی خسته میشی باید بگیرم بغلم و بغل هیشکی هم نمیری حتی بابایی  ومنم خسته میشم خوب.  عاشق استخر توپت هستی وخودت میری توش میشینی و منم صدا میکنی که بیام باهات بازی کنم وقتی میگم نازی به مامان بوپ همون توپ رو بده باذوق میدی منم پرت میکنم و بعد میگیرم شما هم غش غش میخندی.بای کردن و قشنگگ بلدی .وقتی هم خیلی دلت خواست منو مثلا که بوس میکنی دهنت و میچسبونی به صورتم ومثلا بوس کردی .به بابایی اسمش و صدا میکنی و میگی ایید.ینی سعید.وقت...
31 مرداد 1394

روز دختر مبارررررررررک

                                                                                                                            برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم                                              ...
27 مرداد 1394

سلام

سلام دوستان عزیز ما بازم اومدیم .خیلی وقت بود که آپ نکرده بودم.چون رفته بودیم تهران عمه پدرشوهرم فوت کرده بودند واس همین.ازاونجاهم منو همسری و دخملی رفتیم شاه عبدالعظیم و حسابی زیارت کردیم.ونذرمونم ادا کردیم .اگه از تب کردنای  گاه و بی گاه شما فاکتور بگیریم میشه گفت مسافرت خوبی بود.یه چن تایی عکس هم داریم که بعد ادیتش میکنم میزارم تو وب.فعلا تا بعد ...
23 مرداد 1394

نازنین زهرا جونم از یک روز تا امروز

سلام به همه اومدم با کلی عکس از یک روزگی دخترم در بیمارستان تا یکسالگیش درخونه و امروزش:     از یک روز تا ده روز:     از ده روز تا بیست روز:     از بیست روز تا چهل روز:   وبعد از چهل روز در هر عکس یک مقطع سنی و ماه بعدی:       واما عکس سیصدو شصت و پنج روزگیش:     وعکسای امروزیش که خودم موهاشو کوتاه کردم.با دستای خودم چیکار کنم هی عرق میکرد موهاش اذیتش میکرد منم برداشتم هفت سانتیش کردم خوب .قربون ایکی یوسانم برم همه میگن خیلی بانم...
9 مرداد 1394

واکسن دوازده ماهگی دخملی گلم

سلام دختر گلم دیروز رفتیم و واکسن دوازده ماهگی یعنی MMR رو بهت تزریق کردن و شماهم اولش کلی گریه کردی ولی بهد ازاینکه من آرومت کردم و بهت شیر دادم آرومتر شدی.از اونجاهم رفتیم خونه مامان جون.وبا مامان جون رفتیم بازار و چون شمارو باکالسکه برده بودیم کل مسیر رفت و برگشت و مثل فرشته ها آرو م خوابیده بودی عزیزم . خدارو شکر مثل دفعه های قبل بیتابی نمیکردی و خیلی آرومتر بودی انگار اصلا واکسن نزده بودی و با دای دای مهدی بازی میکردی قربونت برم عزیزم انشالله لبت همیشه خندون و شاد باشی .فدای خندهات.تا بعد بای ...
4 مرداد 1394

یک سالگیت مبارک عزیزمادر

سلام به این پست عکس و مطلب اضافه شد : امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز  زمینی شدنت مبارک . . . سلام دختر عزیز بکسال گذشت ازبا هم بودنمان از زمینی شدن تو ومادر شدن من.... واما چه زود...چه زود یکسال با هم بودن گذشت با کلی خاطره های شیرین رنگارنگ با خندهایت بی تابی هایت و بازیهایت ومن چه مسرورم که فرشته ای هم چون تو دارم وخدارا بابت همین شاکرم که فرشته ای از وجودم به من بخشید و من را " مادر "خطاب قرار دادمقدس ترین کلمه هستی. دختر قشنگم سیصد و شصت وشش روزگیت مبارک. &nb...
30 تير 1394